وقتی همه چیز گفته می شود و انجام می شود، شرکت های تولید تراشه هرگز واقعاً عاشق این تجارت نیستند. این امر باعث بی ارزش شدن تیم های طراحی آنها می شود که منبع نهایی تمایز آنها است. همچنین مشخص نیست که این تجارت واقعاً در دراز مدت چقدر قابل دوام است.
طراحی تراشه یک فرآیند پیچیده است. ابتدا چیدمان چیپ، اطمینان از کارکرد طراحی، سپس آماده سازی تمام فایل های مورد نیاز برای ریخته گری، و زمانی که آنها از کارخانه ها برمی گردند، کار زیادی برای رفع اشکال و کار کردن تراشه انجام می شود. انجام این مرحله به طور فزایندهای آسان شده است – طراحی یک تراشه، اما بقیه آن هنوز یک فرآیند نسبتاً پر زحمت است و شرکتهای بزرگ تراشه فکر میکنند که میتوانند به دیگران کمک کنند تا از همه اینها عبور کنند.
ما در مورد کوالکام نوشتیم که ظاهراً دقیقاً همین کار را می کند. و آنها تنها نیستند. AMD در اوایل سال جاری نیز چندین اسلاید در مورد این موضوع در سخنرانی اصلی مدیر عامل خود اختصاص داد.
با توجه به آنچه گفته شد، ما فکر می کنیم که متصدیان فعلی به یک نتیجه معقول رسیده اند که ارائه این خدمات عملیاتی می تواند مزایای استراتژیک را به همراه داشته باشد. یک مشتری را برای پشتیبانی مهندسی بیاورید و سپس از این رابطه برای کار کردن سایر تراشه های آنها در ترکیب استفاده کنید.
بسیاری از شرکت ها در گذشته تلاش کرده اند این کار را انجام دهند، اما هیچ کدام دوام نیاوردند. احتمالاً شناخته شده ترین آنها LSI و eASIC هستند که هر دو به فروش غیرقابل هیجانی به شرکت های بزرگتر با سبد محصولات گسترده تر ختم شدند. مورد eASIC به طور خاص روشنگر است زیرا این شرکت واقعاً برای ارتباط تلاش می کرد، چه رسد به سودآوری.
اگر فقط دو یا سه تراشه تولید میکنید، معمولاً داشتن آن تیمها به صورت داخلی منطقی نیست. در مقابل، شرکتهای تراشه باید این تیمها را داشته باشند، افزودن طرح شخص ثالث به گردش کار، بار زیادی را اضافه نمیکند.
همانطور که گفته شد، مبارزه با روند در این مرحله بیهوده به نظر می رسد. بنابراین، در عوض، شرکتهای بزرگ همگی انتخاب هوشمندانهای را برای تنوع بخشیدن به پیشنهادات خود انجام میدهند، و احتمالا/شاید/امیدوارم از این به عنوان وسیلهای برای هدایت مشتریان به قیف فروش خود برای چیپهای کاتالوگ استفاده کنند. این یک استراتژی است که ناشی از ضرورت یک بازار به سرعت در حال تغییر است، و بنابراین یک پوشش قابل دوام است. اگر روند فعلی ادامه یابد و شرکتهای غیرتراشهای بیشتری تراشههای خود را بسازند، شرکتهای نیمهفعال موقعیت خوبی برای حمایت از آنها خواهند داشت.
یادداشت ویراستار: نویسنده مهمان، جاناتان گلدبرگ، بنیانگذار D2D Advisory، یک شرکت مشاوره چند منظوره است. جاناتان استراتژیهای رشد و اتحادهایی را برای شرکتهایی در صنعت موبایل، شبکه، بازی و نرمافزار ایجاد کرده است.
مارول همچنین در رویدادهای خود زمان زیادی را به این موضوع اختصاص داده است…
تصویر بزرگ: در اوایل سال جاری، اسلایدهای روز تحلیلگر از شرکتهای نیمهرسانای پیشرو را بررسی میکردیم و یک موضوع روشن ظاهر شد. شرکتهای بزرگ همگی در مسیری مشابه حرکت میکنند و چالشهای بالقوهای را برای موقعیتهای بلندمدت خود ایجاد میکنند. مشتریان بیشتر و بیشتری به دنبال تراشه های با هدف ویژه هستند، مکانیزمی برای مقابله با کندی در قانون مور. و بازیگران بزرگ همگی به دنبال حمایت از این مشتریان هستند.
مارول همچنین این گرافیک مفید را ارائه کرده است که کل استراتژی را در مورد ساخت راهحلهای محاسباتی ناهمگن نیمه سفارشی نشان میدهد.
اما قویترین تلاش برای اطلاعرسانی از سوی Broadcom انجام میشود که پدرخوانده کل این بخش است. آنها یک رویداد سرمایه گذار برگزار کردند که کاملاً بر روی سیلیکون سفارشی متمرکز بود.
این مبلغ در حال حاضر بیش از 2 میلیارد دلار برای Broadcom است، که تا حدود زیادی با کمک به اپل در ساخت تراشه های سری A برای آیفون های یک دهه پیش، تا حد زیادی وارد این تجارت شد.
هر شرکت طراحی تراشه دارای نیروی کار بزرگی است که “عملیات” را مدیریت می کند – مدیریت کل فرآیند تولید تراشه از راه اندازی اولیه با ریخته گری تا برنامه ریزی تولید. شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک میخواهند تراشههای خود را طراحی کنند، اما لزوماً نمیخواهند همه این کارهای «بکاند» را خودشان انجام دهند.
به زبان ساده، ارائه خدمات عملیاتی به مشتریان یک تجارت عالی نیست، یا حداقل از نحوه عملکرد شرکتهای تولید تراشه بسیار دور است. این درآمد از خدمات تکراری نیست، هر طرح خارجی را می توان برای مناقصه قرار داد. کار درگیر نسبتاً کار فشرده است، و بنابراین حاشیههای ناخالص چندان هیجانانگیز نیستند، معمولاً کمتر از حاشیههای ناخالص شرکتها. از سوی دیگر، بسیاری از هزینههای مرتبط با این کار را میتوان با نیروی کاری که شرکتهای تولید تراشه باید به هر حال حفظ کنند، مستهلک کرد، بنابراین حاشیههای مشارکت ممکن است ارزش تلاش را داشته باشد.
حداقل این منطق استراتژیک است. منطق تجاری کمی درهمتر است.
و چیزهای بیشتری برای آن وجود دارد. بخشی از طراحی یک تراشه، بخش «سرگرم کننده» نقشهبرداری نیازمندیهای نرمافزار برای گیتهای منطقی است، اما بخشهای بسیار کمتر «سکسی» در هر طراحی تراشه وجود دارد – بلوکهای ورودی/خروجی، حافظه، SERDES و اتصالات داخلی و موارد دیگر. شرکتهای بزرگ تراشه در حال حاضر به این مالکیت معنوی (IP) دسترسی دارند، و بسیاری از اوقات برای ابرمقیاسکنندهها آسانتر است که این IP را از شرکتهای تولید تراشهها بهجای اینکه مستقیماً با دارندگان مجوز خود درگیر شوند.
برای یک دوره، نگرانی قابل توجهی در میان شرکتهای بزرگ تولید تراشه وجود داشت که بزرگترین مشتریان آنها با طراحی سیلیکون خود، آنها را انجام دهند و به آنها پایان دهند. به جای مبارزه با این روند، مدیران فعلی تصمیم گرفته اند با کمک به این مشتریان، آن را در آغوش بگیرند.