تمام دنیا سه سال گذشته را صرف یادگیری تفاوت بین شرکت های فابلس و ریخته گری کرده است. وقتی در پادکست ها ظاهر می شویم، معمولاً این اولین نکته ای است که به آن اشاره می کنیم. اما کمی عمیق تر کن و شباهت ها ظاهر می شوند.
یکی از دوستان قدیمی به این موضوع اشاره کرد و ما فکر می کنیم ارزش کاوش را دارد زیرا به ما کمک می کند نه تنها چشم اندازهای GlobalFoundries را درک کنیم، بلکه به ما کمک می کند تا چگونه در مورد تعاریف صنعت فکر کنیم.
هر دو شرکت در واقع تراشههای مشابهی تولید میکنند، یا حداقل تراشههایی را تولید میکنند که در نهایت به بازارهای نهایی مشابه – صنعتی، خودروسازی، زیرساختهای بیسیم، و غیره ختم میشوند. GlobalFoundries از تردمیل قانون مور در 16 نانومتر خارج شد و بیشتر تراشه های تگزاس اینسترومنتز حتی از فرآیندهای قدیمی تر استفاده می کنند. این دامنه آنالوگ است و سیگنالهای آنالوگ مانند پردازندههای دیجیتال مقیاس نمیشوند، بنابراین فرآیندهای بالغ در بیشتر مواقع به خوبی کار میکنند.
از نظر تئوری، GlobalFoundries حتی می تواند مستقیماً با مشتریان نهایی شروع به کار کند. ما می دانیم که آنها قراردادی را با فورد در خلال کمبود ظرفیت امضا کردند، اما از آنچه می توانیم بگوییم که دقیقاً یک تلاش منطقی با اهداف نهایی استراتژیک روشن نیست. اما رفتن این مسیر برای آنها غیرممکن نیست.
احتمالاً ما شاهد تاری های بسیار بیشتری از این قبیل خواهیم بود. روزی روزگاری، شرکت های نیمه تمام تولیدات خود را انجام می دادند. و در حالی که هنوز دلایل زیادی وجود دارد که چرا کارخانههای پیشرو توسط کارخانههای ریختهگری ساخته میشوند (دلایل ۲۰ میلیارد دلاری، برای هر کارخانه)، برای بقیه موارد اقتصادی برای تقسیم این دو نیاز به بازنگری دارد.
در ابتدا، این معادل سازی معنا ندارد. GlobalFoundries یک کارخانه ریخته گری است که برای اشخاص ثالث تراشه های تولید می کند. شرکت های آنالوگ مانند Texas Instruments تراشه های خود را طراحی می کنند و گاهی اوقات آنها را نیز تولید می کنند.
بنابراین این دو شرکت یکسان نیستند، اما تقریباً مشابه هستند. آنها محصولات مشابهی را برای بازارهای نهایی مشابه تولید می کنند و در مکان های مشابه در نیمه فرآیندها قرار می گیرند. در آینده، احتمالا منطقی است که به GlobalFoundries به عنوان یک شرکت آنالوگ فکر کنیم. برای GF، احتمالاً این بدان معناست که آینده آن بر متقاعد کردن برخی از شرکت های آنالوگ کوچکتر است تا تولید خود را به GF برون سپاری کنند و از افزایش ظرفیت خودداری کنند.
کمبود ظرفیت اخیر بسیاری از مردم را متوجه این واقعیت کرد. از آنجایی که قانون مور دیگر با قدرت کامل کار نمی کند، بسیاری از شرکت ها شروع به بررسی ساختن تولید به عنوان یک شایستگی اصلی می کنند. پاندول هرگز قرار نیست تمام مسیر را به عقب برگرداند و مدل افسانه ای را تحت الشعاع قرار دهد، و همچنین آونگ نیز ثابت نیست.
یادداشت ویراستار:
نویسنده مهمان، جاناتان گلدبرگ، بنیانگذار D2D Advisory، یک شرکت مشاوره چند منظوره است. جاناتان استراتژیهای رشد و اتحادهایی را برای شرکتهایی در صنعت موبایل، شبکه، بازی و نرمافزار ایجاد کرده است.
مردم استدلال خواهند کرد که GlobalFoundries طراحان تراشه ندارد، ظرفیت عمده ای که کاملاً بدون پرسنل است. این درست است، با این تفاوت که شرکتهای آنالوگ بیسابقه تمایل دارند بسیار نزدیکتر با عملیات فاب خود کار کنند. فضای بسیار بیشتری برای رفت و برگشت وجود دارد، بنابراین در حالی که GF واقعاً با مشتریان نهایی صحبت نمی کند، آنها در نهایت کارهای طراحی زیادی را انجام می دهند.
به یک شرکت نیمه متخصص در تراشه های سیگنال مختلط که در فرآیندهای تولید لبه های انتهایی تولید می شوند، چه می گویید؟ کسانی که با این صنعت آشنا هستند می گویند که یک شرکت نیمه آنالوگ است. با همان تعریف، شاید ما باید به GlobalFoundries به عنوان یک شرکت تولید تراشه آنالوگ فکر کنیم.