در تمام این موارد، ما فکر می کنیم مسیری رو به جلو وجود دارد، اما نیاز به بازنگری نسبتاً شدیدی در مورد نحوه ساختار خود OEM های خودکار دارد. تنها به همین دلیل، این چیزی است که مدیران بزرگ احتمالاً از آن اجتناب می کنند.
یک OEM سنتی حدود 35 درصد به صورت عمودی یکپارچه شده است و حدود 65 درصد از خودرو را برون سپاری می کند.
یادداشت ویراستار:
نویسنده مهمان، جاناتان گلدبرگ، بنیانگذار D2D Advisory، یک شرکت مشاوره چند منظوره است. جاناتان استراتژیهای رشد و اتحادهایی را برای شرکتهایی در صنعت موبایل، شبکه، بازی و نرمافزار ایجاد کرده است.
چند هفته پیش، ما در مورد پتانسیل وسایل نقلیه الکتریکی (EV) برای باز کردن سیستمهای تولید جدید برای خودروها نوشتیم، سپس متوجه شدیم که فاکسکان در حال موقعیت خوبی برای این آینده است. گلن مرسر چند فکر داشت که با ما در میان گذاشت.
خودروها برای مدت طولانی وجود داشته اند و خودروسازان (OEM) هر مدل تولیدی را امتحان کرده اند. در نهایت، OEM ها متوجه شدند که چهار دلیل برای حفظ آن آخرین بیت از تولید وجود دارد.
- برخی از محصولات بیش از حد سرمایه بر هستند و خطر شکست فروشنده برای ریسک بسیار زیاد است. این شامل موتورها و مهر و موم فلزی بدنه خودرو به نام دو می باشد. هر دوی اینها نیاز به سرمایه گذاری اولیه قابل توجهی دارند – تحقیق و توسعه برای موتورها و ابزارسازی برای هر دو. خودروسازان هر دوی این موارد را خودشان مدیریت میکنند، زیرا هیچ راه آسانی برای منبع دوگانه وجود ندارد.
- این حوزه ای است که ما فکر می کنیم در برابر اختلال بسیار آسیب پذیر است. موتورهای خودروهای الکتریکی از نظر مکانیکی بسیار پیچیده تر از موتورهای احتراق داخلی (ICE) هستند. سرمایه گذاری اولیه بسیار کمتر است و بنابراین تعداد فروشندگان بالقوه بسیار بیشتر است.
- در حالی که برخی از شرکتها موتورهای برتر را توسعه دادهاند، برای خودروهای پایه گزینههای کافی برای کاهش نگرانی در مورد بقای فروشنده وجود دارد. در مورد سؤال در مورد سرمایه برای ابزارسازی، این حوزه ای است که قبلاً به خوبی در زنجیره تأمین الکترونیک کاوش شده است. به عنوان مثال، اپل از قبل در ازای دریافت امتیازات فراوانی، در بخش بزرگی از ابزارهای فاکسکان مشترک است. دلیلی وجود ندارد که این مدل برای خودروها نیز کارایی نداشته باشد.
- سپس مسئله اتوماسیون و اقتصاد مقیاس وجود دارد. این در بسیاری از زمینه ها مانند حمل و نقل، نقاشی و کار تاثیر می گذارد. به بیان ساده، هیچ مزیتی برای کارخانههای کوچک وجود ندارد، حداقل مقیاس 250000 واحد است و به نظر میرسد که در یک عملکرد گام به گام مقیاس میشود. رباتهای مورد نیاز برای خودکارسازی بخش عمدهای از تولید، امروزه میتوانند تا این حد پیش بروند (اگرچه شرکتهای زیادی در چین روی این موضوع کار میکنند)، و مقداری از تولید باید توسط انسان انجام شود.
- در اینجا نیز، ما فکر میکنیم که شرکتهایی مانند فاکسکان دارای مزیت قابلدوام هستند. آنها با اتوماسیون سیستم های تولید در مقیاس بزرگ و مدیریت نیروی کار بزرگ (با محدوده مشخصی برای بهبود) آشنا هستند. واقعاً سؤال این است که آیا فاکسکان میتواند کارخانههایی بسازد که از نظر اقتصادی کمتر از 250000 واحد باشند؟
- آنها توافقنامه هایی را برای تولید خودرو در ده ها کشور منعقد کرده اند (مانند ایالات متحده، عربستان سعودی، مالزی). داشتن یک کارخانه 250000 واحدی در همه اینها چالش برانگیز است، اما غیرممکن نیست. برای ما این سوال بزرگ است – آیا فاکسکان و همتایانش میتوانند منحنی را در مقیاس خودروسازی برای جا دادن کارخانههای کوچکتر حرکت دهند. این به نظر چالش برانگیز است اما ممکن است.
ابتدا، مرسر اشاره کرد که شرکت های خودروسازی در حال حاضر بسیاری از تولیدات خود را برون سپاری می کنند…